راهیافتن "امکان ازدواج سرپرست خانواده
با فرزندخوانده" به لایحه حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، نقدهای
زیادی را متوجه این مصوبه مجلس شورای اسلامی کرده است.
گوشه ائی از سخنان دکتر نسرین امیری روانپزشک متخصص کودکان:
ما کسی را به عنوان فرزندخوانده وارد خانواده میکنیم. چرا اسمش را
فرزندخوانده گذاشتهایم؟ چون قرار است به او به عنوان فرزند خودمان
نگاه
کنیم. حالا اگر پس از چند سال با او ازدواج کنیم که دیگر سن
روی سنگ بند
نمیشود!
وقتی یک پدرخوانده به دختربچهاش محبت میکند و او را
مورد ناز و نوازش میکند،
باید معلوم باشد که او به عنوان پدر مشغول بوسیدن
و در آغوش کشیدن
دخترش است یا به عنوان همسر آینده آن دختر، چنین کاری
میکند؟!
زنی که یک پسربچه را به خانهاش آورده است،
نمیخواهد که فقط به
او غذاو لباس بدهد. آن پسربچه نیازمند محبت مادرانه
است و گر نه در پروشگاه
هم به او غذا و لباس و جای خواب میدهند.
بنابراین باید با سد کردن راه
ازدواج با فرزندخوانده،
باید حساب مهر مادرانه یا پدرانه را از نوازش جنسی
روشن کنیم.
اگر فلان زن و مرد بتوانند با فرزندخواندهشان ازدواج
کنند، بعدها که آن بچه
به سن قانونی رسید، ممکن است از آنها شکایت کند؛
برای اینکه وقتی خاطرات دوران کودکیاش را به یاد میآورد،
هیچ بعید نیست
که هر نوازش آن دوران را مصداق نوازش
و در واقع سوء استفاده جنسی قلمداد
کند.
این زن و مرد آن پسربچه را به فرزندی قبول کرده اند تا مهری مادرانه
و
پدرانه نثار او کند. حالا بگذریم از اینکه قوانین لازم برای چنین شکایتی
هم وجود ندارد و قاضی اصلاً نمیتواند تشخیص دهد که نوازش
آن پدر و مادر در
ده سال قبل، مصداق نوازش پدرانه و مادرانه بوده
یا سوء استفاده جنسی!
تصویب
چنین قانونی، عملاً قبح زنای با محارم را در جامعه ما کمرنگ
و زمینه رشد
چنین روابط نابهنجاری را در جامعه ما تقویت میکند.
به همین دلیل است که
میگویم چنین قوانین ساختارشکنی،
مثل طوفان عمل میکنند.
الان طوفانهای
زیادی از غرب به جامعه ما رسیده است؛
دیگر نباید خودمان هم طوفانی جدید
برپا کنیم!
پ . ن : با علنی گفتن این چیزا قبح خیلی از چیزا میریزه
عوض اینکه بیان بگن اگه یه فرزند خوانده تو خانواده ائی که اونو به فرزندی
قبول کردن احساس ناامنی بکنه میتونه شکایت کنه و قانون هم ازش حمایت
میکنه
میان این چیزای بی معنی رو میگن
خدا به همه ما رحم کنه............